من بهتر شدم
سلام به همه ی دوست جونای قشنگم
حالتون خوبه؟
من دوباره اومدم بعد از کلی وقت آپ کنم چون مریض بودم نمیشد
ولی الان بهتر شدم مامان و بابا منو بردن دکتر
توی مطب که بودیم یه نی نی که آقای دکتر داشت معاینه اش میکرد کلی جیغ میزد و گریه میکرد و من داشتم همش می خندیدم و بابا کامبیزم هم میگفت آفرین چه پسر جنتلمنی دارم همش می خنده
مامان میگفت بزار بره تو اونوقت معلوم میشه چقدر جنتلمنه
وقتی نوبت من شد که برم داخل تا آقای دکتر و دیدم زدم زیر گریه کلی جیغ زدم و مطب رو گذاشته بودم رو سرم اصلا اجازه نمی دادم به من دست بزنه
بنده خدا آقای دکتر به زور منو معاینه کرد و گفت که تب دارم و سیاه سرفه ی کودکان که البته از نوعه خفیفه ولی شربت ضد سرفه داد و گفت اگه بعد از 2 روز خوب نشد باید آنتی بیوتیک بخورم که البته خوب نشد و من الان دارم آنتی بیوتیک می خورم
و البته اینم گفت که من خیلی قلدرم واز مامانم پرسید پسر به این قلدری رو چجوری دارو میدین بهش؟
مامان بیچارم هم گفت به سختی و بدبختی آقای دکتر
وقتی اومدیم بیرون بابا کامبیز حرفش رو پس گرفت گفت بابایی تو که آبرومونو بردی
خلاصه اینکه الان بهترم خدا رو شکر و دوباره دارم غذا میخورم آخه تو مدت مریضیم اصلا غذا نمی خوردم
و یه مقدار وزن کم کرده بودم که مامانی نگران بود ولی الان دوباره تپلی شدم
اینم عکسای روزی که بهتر شدنم شروع شد
در ضمن این عکسا رو خاله بن از من گرفته
خب اینم از عکسا فعلا بای بای