سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

سورنا توپولی

کللی عکسای قدیمی

سلام به دوستای گلمون ما این چند روز تعطیلی رو حسابی سرگرم بودیم  مامان اینا اومده بودند و خیلی هم به همه ی ما خوش گذشت الان دو روزه که رفتند البته من خاله یلدا رو نگه داشتم پیش خودم تا با خودم برش گردونم امروز هم منای عزیزم اومد و ناخنای منو به قول سورنا گشنگ(قشنگ!) کرد و امشب هم رفتیم خونه ی راضیه جونم که خیلی خوش گذشت بابای امید یه سرسره ی کوچولو واسه خونه خریده که ماشالا به جونش امید امشب یه سره باهاش بازی میکرد و خسته نمی شد اما سورنا خیلی لذت نمی برد شاید چون مریضه و یه کم بی حاله اینجور بود آخه پسرم هنوز خوب نشده و باز بردیمش دکتر و فقط دارو هاش رو تغییر داد اشتها که کلا نداره و بچه ام ن...
25 بهمن 1391

سری اول عکسای سفر

سلام به همه ما امروز مهمونای عزیزی داریم که خیلی هم دوسشون داریرم البته تازه الان حرکت کردن و تقریبا ساعت 11 شب میرسن ولی خب بازم خوبه آهان هنوز نگفتم کی می خوات بیات مامان و بابای گل من با هر دو تا داداشام خدایی شاهین رو خیلی وقته که ندیدیم و دلم براش یه ذره شده خب یه سری عکس از سفر گذاشتم  ادامه ی مطلب لطفا لب دریای شمال تو زمستون خیلی خوب بود جای همه خالی هوا عالی بود و سورنا هم کلی کیف کرد و بازی کرد منم کلی در آرامش و خلوتی دریا رو نگاه کردم و به صداش گوش کردم چون هوا سرد بود بیرون رفتنا با ماشین بود بیشتر خیلی عکس نتونستم از سورنا ج...
19 بهمن 1391

دخمل کوچولوی دو ساله ی من ^_^

تا حالا سمیرامیس منو دیدین؟ ندیدین؟ برید ادامه ی مطلب اگه دوست دارید ببینیدش ^_^ خب اینم از دخمل خشگل من که خیلی هم ملوسه راستش من گذاشتم موهای سورنا بلند شه چون من کلا موی بلند برای پسر بچه رو بیشتر دوست دارم حالا هم چون جلوی موهاش بلند شده براش با کش می بیندم که البته خودشم شدیدا استقبال می کنه و میگه گلسره من آهان سمیرامیس کیه؟ خب من وقتی حامله بودم تا 7 ماهگی مشکوک بود که دختره حالا دلایل علمیش رو نمی گم چون باز خاله باران می گه آبروی بچه رو میبرید ولیییییییی من می خواستم اگه نی نیه من دختر شد اسمش رو بزارم سمیرامیس که خب یه ...
27 آبان 1391

مامانی و سورنا 0 _ 0

سلام به دوستای گلم خوبین؟ نماز و روزه هاتون قبول ایشالا که گرمای هوا اذیت و مریضتون نکنه اول اینو بگم که ما احتمالا جمعه صبح خیلی زود میریم برای مبارزه با راند دومه مسافرتهای تابستانی  امیدواریم که بتونیم صحیح و سالم از دست سورنا جونی مسافرتمون رو تموم کنیم و بعد خسته و کوفته و له از مسافرت برگردیم اینو گفتم که اگه نتونستم دیگه آپ کنم از قبل خبر داده باشم چون این یکی دو روز باید وسایل سفر رو برای بیشتر از یک ماه آماده کنم امیدوارم تو این مدت همگی خوب و خوش باشید و خیلی بهتون خوش بگذره من معمولا تو سفرا به نت دسترسی ندارم ولی اگه بشه حتما میام و براتون یکم از سفر می نویسم دوستان خب حالا از س...
11 مرداد 1391

عکسای سورنا گلی

سلام دوستان ببخشید اگه ما این چند روز کم پیداییما ایشالا میایم جبران می کنیم فعلا این چند تا عکس جدید از سورنا گلیم رو داشته باشید که خاله بن ازش گرفته بقیه اش ادامه لطفا اینجا داره صبحانه می خوره پسرم  اون صندلی صورتی هم همونه که گفتم از تو حمام آورده روش میشینه  اینجا هم پسرم داره نودل می خوره آخه دشششششششمنه نودله اینجا از بیرون اومده بعد از پارک خیلی خسته است قربونش برم که بی حاله اینجا هم داشت تو حمام آب بازی میکرد که خاله بن ازش عکس گرفته اینم از عکسا ممنون از حضورتون ...
17 تير 1391

تعطیلات و تو خونه موندن ما^-^

سلام  خوبین؟ تعطیلات خوش گذشت؟ امیدوارم خوب بوده باشه براتون و همه شاد بوده باشین ما؟ ای بابااااااا ما که کلا این دو روز رو تو خونه بودیم بابا کامبیز هر دو روز رو باید می رفت دانشگاه چون کنکور دانشگاه آزاد بود و اونجا کلی کار داشت آخه بابا کامبیز من غیر از اینکه استاد دانشگاه و هیات علمی دانشگاست مدیر کارگزینیه هیات علمی هم هست واسه همین همیشه کلی کار داره البته من بهش افتخار می کنم آهان اینم بگم اینا از زبون سورنا نیستااااا من یاسمینم مامان سورنا ولی هم من و هم سورنا به کامبیزی می گیم بابا جون چرا؟! خب من اول که ازدواج  کرده بودیم 20 سالم بود و بابایی 9 سال از م...
17 تير 1391

عکسهای جدید

عکس های گل پسر تو این چند روزه راستی نتونستم از پیشرفت هاش بگم یا حرفایی که میزنه تو این مدت پسرم 6 تا دندون دیگه در آورده تو یه روز 3تا باهم در آورد دیگه اینکه خاله میترا بهش گفت ای قرتی اونم بلافاصله پشت سرش تکرار کرد از اون روز به بعد راه میره و به همه میگه ای قیتی(قرتی) به باباش هم میگه قیتی بابا یه چیز خنده دار به دمپایی میگه ک کو نمی دونم چرا؟ ولی حتی بهش میگم بگو دم_پایی میگه ک_کو   راستی دوبار هم پارک رفته یکبار با همدیگه یکبار هم امروز با باباش رفته چون من کار داشتم نتونستم باهاش برم خب بریم سراغ عکسا ادامه لطفا.... ممنون که به ما سر میزنید ما واسه ند روز دار...
4 تير 1391

من برگشتم

سلام من بعد از خیلی وقت اومدم دوباره می خوام چند تا عکس که از سورنا گرفتم رو براتون بزارم ممنونم که تو این مدت تنهام نذاشتین از همه ی دوستام ممنونم مادر کوثر جون عزیزم نگین عزیز نازی قشنگم و.... بقیه دوستان مرسی از لطفتون و  دیگه هیچی اینم عکسای سوونا تو ادمه است البته   اینم همین الان ازش گرفتم کل خونه رو ریخته بهم البته بدون اینکه گوشیه مامان یاسی رو بگیره اینجا ننشستا مرسی که اومدین سعی می کنم از این به بعد بیشتر آپ کنم ...
4 تير 1391