سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 30 روز سن داره

سورنا توپولی

سری اول عکسهای سفر(چالوس_کندلوس)

1391/7/9 17:07
نویسنده : یاسمین
732 بازدید
اشتراک گذاری

من بالاخره با سری اول عکسا اومدم 

اول می خوام عکسای کندلوس رو بزارم

خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت و ما بر خلاف هر سال دیگه خود چالوس نوشهر رو نرفتیم و فقط رفتیم کندلوس ویلای آقا سعدی و فرحناز جون (دوستای دوران فوق بابا کامبیز)

یه چیزی رو از همین الان بگم نگید نگفتی سورنا کلا اجازه نمیداد من ازش عکس بگیرم

کل مسیر(حتی توی سربالایی ها و شیبهای زیاد)خودش راه میرفت و اجازه نمیداد کمکش کنیم یا دستش رو بگیریم واسه همین سرعت می گرفت فرار میکرد و من بدبخت عین این خبرنگارا و عکاسهای پاپارازی باید دنبالش میرفتم تا بلکه بتونم یه عکسی ازش بگیرم

بنابراین احتمال داره تو چند تا عکس سورنا رو فقط به عنوان پیش زمینه در حاشیه ی عکسی ببینیدکلافه

پی.اس:عوضش هوا کلا باب میل من بود(ابری با یه بارون ریز و مداوم زیبا به قول خود شمالیها خاک بارون)فرشته

پی.اس2:بیاید با هم از طبیعت و سازه های زیبا لذت ببریمبغل

کند

اون آقا کوچولو در حاشیه ی عکس سورنای مامانه به همراهه باباکامبیزش داره میره به سمت پارک قلعه ای و موزه ی زیباس کندلوس

کند

کند

این یکی خیلی برام جالب بود وسط این همه طبیعت زیبا روی سقف این خونه...

کند

کاش خونه ی منم تو این کوچه هه بود البته همیشه با همین هوا و بارونااااااااخیال باطل

کند

اه اینکه سورنای منه

داره چیکار میکنه؟با پاهاش میزنه تو آب این جوب و آب بازی می کنه؟؟!منتظر

کند

می دونید همیشه عاشقه چیه کندلوس بودم؟اینکه همه ی کوچه ها و خیابوناش سنگ فرشه و تا یه جایی از ده بیشتر ماشین نمی تونه وارد  شه و فقط از حاشیه ی ده می تونه ماشین بره و باید داخل ده رو پیاده بری و هرجایی که پله باشه راه برای عبور حیوانات مثل گاو و گوسفند و... هم داره بین پله ها

خیییییییییییلی خشگله

کند

اینم یه نما از پارک بسیار زیبای کندلوس

کند

اینم سورنای من که روی یکی از میزهای به شکل برگ ایستاده

کند

خب این از سری اول عکسا

بعد میام بازم عکس میزارم براتون

مرسی از وقتتون

بای بایبای بای

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (7)

مهناز
9 مهر 91 17:10
ممنون که اومدی گلم


خواهش می کنم وظیفه بود
فروغ
9 مهر 91 23:10
یاسی جونم عالیییییییییییییی بود هواییم کردی چه جایه فوق العاده ایه می خوااااااااااااااااااااام: منم انقدر دوست دارم توی اینجور جاها زندگی کنم محشره.انقدر خندیدم نوشتی انگار خبرنگارا...عزیییییییییییییزمی


جیگرت برم ایشالا باهم میریم یه بار
منم خیییییییییییلی دوست دارم
قربونت برم گلم تو هم عزیزمییییییییی
مادر کوثر
10 مهر 91 11:51
سلام مامانی
خداقوت

همش عالی بووووووووووووووووووود
خوشگل و دوست داشتنی و پر از آرامش
منم اینجور هوا رو دوست دارم


سلام گلم
ممنونم
مرسی آره منم عاشق این هوام
.نینی گوگولی nazii
10 مهر 91 13:14
خیییییییییییییییییلی قشنگ بود منم مییییییییییخواااااااااااااااااااااااااااااام
قربون پفک خوردنش بشه نازی
وای واقعا منظره اش معرکه است


آره خیلی قشنگ بود جات خالی عزیزم
میسییییییی نازی جون
خاله باران
10 مهر 91 20:26
واییییییییییییییییییییییییی چه خوشگله اینجا...
بیخود نیست باران را یادت رفته بودا.... لباس سورنا هم خیلی خوشگل بوده


اول که درسته اونجا خییییییییییلی خشگل بود
دومن که اصلا من بارانمو یادم نرفته بود خانوم تهمت نزنید لطفا تازه از نازی بپرس من در مورد تو براش تعریف کرده بودم
سومن که لطف دارید خاله جون سلیقه ی مادر خوش سلیقه ام بود لباسم
مردم چه اعتماد به سقفایی که ندارن
خاله باران
10 مهر 91 20:27
البته یاسی جون برای تفریح خوبه.نه برای زندگی.فکر کن یه روز حالت خوب نباشه مجبور باشی این سر بالایی ها را پیاده بری...


آره اینم هست وقتایی که بهش جدی فکر میکنم به این نتیجه می رسمااااااا ولی خدا نکنه آدمو جو بگیره دیگه اونموقع بد میشه


مریم (مامان آرینا)
30 مهر 91 18:15
چه پسر عسلی هستی شما پیش ماهم بیاید قبلا" اومدی دیگه نیومدی
مایل به تبادل لینک بودید خبرم کنید


چشم بازم میام
حتما.خیلی هم خوشحال میشم