سری اول عکسهای سفر(چالوس_کندلوس)
من بالاخره با سری اول عکسا اومدم
اول می خوام عکسای کندلوس رو بزارم
خیلی عالی بود و خیلی خوش گذشت و ما بر خلاف هر سال دیگه خود چالوس نوشهر رو نرفتیم و فقط رفتیم کندلوس ویلای آقا سعدی و فرحناز جون (دوستای دوران فوق بابا کامبیز)
یه چیزی رو از همین الان بگم نگید نگفتی سورنا کلا اجازه نمیداد من ازش عکس بگیرم
کل مسیر(حتی توی سربالایی ها و شیبهای زیاد)خودش راه میرفت و اجازه نمیداد کمکش کنیم یا دستش رو بگیریم واسه همین سرعت می گرفت فرار میکرد و من بدبخت عین این خبرنگارا و عکاسهای پاپارازی باید دنبالش میرفتم تا بلکه بتونم یه عکسی ازش بگیرم
بنابراین احتمال داره تو چند تا عکس سورنا رو فقط به عنوان پیش زمینه در حاشیه ی عکسی ببینید
پی.اس:عوضش هوا کلا باب میل من بود(ابری با یه بارون ریز و مداوم زیبا به قول خود شمالیها خاک بارون)
پی.اس2:بیاید با هم از طبیعت و سازه های زیبا لذت ببریم
اون آقا کوچولو در حاشیه ی عکس سورنای مامانه به همراهه باباکامبیزش داره میره به سمت پارک قلعه ای و موزه ی زیباس کندلوس
این یکی خیلی برام جالب بود وسط این همه طبیعت زیبا روی سقف این خونه...
کاش خونه ی منم تو این کوچه هه بود البته همیشه با همین هوا و باروناااااااا
اه اینکه سورنای منه
داره چیکار میکنه؟با پاهاش میزنه تو آب این جوب و آب بازی می کنه؟؟!
می دونید همیشه عاشقه چیه کندلوس بودم؟اینکه همه ی کوچه ها و خیابوناش سنگ فرشه و تا یه جایی از ده بیشتر ماشین نمی تونه وارد شه و فقط از حاشیه ی ده می تونه ماشین بره و باید داخل ده رو پیاده بری و هرجایی که پله باشه راه برای عبور حیوانات مثل گاو و گوسفند و... هم داره بین پله ها
خیییییییییییلی خشگله
اینم یه نما از پارک بسیار زیبای کندلوس
اینم سورنای من که روی یکی از میزهای به شکل برگ ایستاده
خب این از سری اول عکسا
بعد میام بازم عکس میزارم براتون
مرسی از وقتتون
بای بای