سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 6 روز سن داره

سورنا توپولی

چند تا عکس ^_^

1390/11/11 19:20
نویسنده : یاسمین
1,161 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستای کوچولوی قشنگم

من امروز با چند تا عکس از خودم اومدم و البته یه خبر خوب و یه بد

خبر خوب اینکه ما فردا صبح می ریم کیش و این اولین باره که من میرم کیش

خبر بد اینکه برنامه ی خاله صدی و خاله میترا و عمو آرش و عمو علی با ما جور نشد و نمی تونن بیان ولی عمو شمس و خاله بن با ما میان

حتما اونجا کلی عکس میگیرم و میزارم واستون

آهان.... و عکسا در ادامه ببینید لطفا

کلاه

اولین عکس یه کم قدیمی تره مال چند ماه پیشه که رفته بودیم عسلویه و من کلاه عمو ایمان رو سرم گذاشته بودم

تاب

سرسره

این دوتا عکس مال ماه پیشه که من شیراز بودم و با مامان جون نسرین رفته بودیمپارک و من برای اولین بار تو پارک به تنهایی سوار تاب شدم و خیلی کیف کرده بودم و پایین نمیومدم

و سرسره هم به همین صورت بود ولی چون بعد که منو ازش آوردن پایین سوار کالسکه ام کردن و بهم آبمیوه ی آلوورا دادن ساکت شدمنیشخند

تافت

این عکس مال دیروزه من تافت مامانمو برداشتم و فرار کردم مامانم یه دفعه دید تافتش نیست اومد دید من دارم باهاش بازی میکنم و حرف میزنم یه دفعه صدام کرد و منم این لبخند ناز رو تحویلش دادمبغل

چایی

این عکس هم مال دو روز پیشه مامان و بابا داشتن چایی میخوردن منم با در ظرف شیرینی ها بازی میکردم و هی میچسبوندمش به صورتمو شکلک در میاوردم اونا هم کلی به من خندیدن

ابنبات

چوبی

اینم مال امشبه(امشب که چه عرز کنم چون الان 3 صبحه میشه دیشب)من با بابام رفتیم سوپری در خونه کیسه فریزر بگیریم واسه مامان بابا جونم برام آبنبات چوبی خرید(چیزی که همیشه مامانم مخالفه باهاش میگه میچسبه به لباسم و زمین بعد من میخورم مریض میشم)

مامانم چون دید من خیلی خوشحالم و با لذت میخورم چیزی نگفت اول این عکسای خوردنمو ازم گرفت بعد به آرومی خودشو ازم گرفت نذاشت بخورم دیگه

راستی من به سلامتی بعد از 1سالو اندی تنبلی کنار گذاشتم و از شامگاه جمعه رسما شروع به راه رفتن کردمتشویق

به قول کره ایها چوکاهه(مبارک باشه)

خب من برم دیگه که خیلی دیر وقته فعلا بای بایبای بایماچ

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (8)

بابای آروین جان
11 بهمن 90 4:04
خدا نکنه خاله مهربون خیلی خوشحالم که خانمم دوستای خوبی مثل شما داره ، پیشنهاد خانمم بود که یه کلبه حقیر مجازی برا آروین جان بسازم ...شما نسبت به آروین جان خیلی محبت دارید و این باعث غرور ماست
ماشالا سورناجون هم خیلی نازو دوست داشتنیه ،اشالا زیر سایه مامان و بابای مهربونش به همه افتخارات زندگیش نائل بشه .بازم ممنونیم .


ممنونم شما لطف دارید
مرسی که به ما سر زدید موفق باشید
فروغ
11 بهمن 90 7:59
سلام جیگرم تبریک میگم چه وبلاگه خوشکلی واااااااااااای عززززززیییییزم چه سورنای ماهی داریم.امیدوارم سفر بهتون خوش بگذره خیلی مواظب خودتون باشید منتظر عکسای خوشمل هستم شیرازم بیاید دلم براتون یه ذررررره شده


سلام قشنگم مرسی
لطف داری جیگر
مرسی جاتون خالیه
حتما وقتی بیایم میام پیشتون
منم دلم برات تنگ شده عزیزم میبوسمت
بابای مهتا
11 بهمن 90 8:21
سلام وعرض ادب
خیلی ممنونم که قابل دونستید و به وبلاگ زیبای خفته در خاک منهم سری زدید
ایشالا که سورنای زیبای شما هم همیشه شاد وسلامت و سربلند باشه
وشما هم همیشه موفق و شاد باشید


سلام ممنونم از اینکه به ما سر زدید
لطف دارید
به همچنین امیدوارم شما هم دلتون شاد بشه و موفق باشید
يلدا
11 بهمن 90 11:22
سلام خاله قربونت برم دلم واست تنگ شده.واااااااي عشقم تبريك ميگم بالاخره به ترست غلبه كردي و راه افتادي؟هلهي قربون پاهاي كوپوليت بشم.خاله كيش خيلي بهتون خوش بگذره منتظر عكساي خوشكلت ميشينم.منم همروز انتخاب واحدم اومدم كافي نت سر پل.خواهري عاشقتم به داداش هم سلام برسون.خيلي دوستون دارم


مرسی خاله جونی
آره بالاخره رام میرم
موفق باشی خاله جونم
+مرسی عروسکم منم عاشقتم مواظب خودت باش ما هم دوست داریم
nazii
11 بهمن 90 13:31
وای که چه ناز شدی با کلاه نانازتر عزیز دلم کیش بهتون خوش بذگره کلی خرید کنیدا عیب نداره سوغاتم نخریدین نخریدین مواظب خودتون باشییییید یه عالمه بووووس


مرسی نازی عزیزم
جاتون خالیه قشنگم
بووووووووس
مادر آیاتای
11 بهمن 90 16:05
سلام به یاسمین خانم. از طریق وبلاگ کودکانه بابای آروین جون باهاتون آشنا شدم. خیلی بانمکه این آقا پسرتون. خدابراتون نگه داره. دارید میاید پیش ما مسافرت. ما ساکن کیشیم. کاری داشتید بهمون بگید حتمأ.


سلام عزیزم خیلی خوشحالم که به ما سر زدید
شما لطف دارید به من و ممنون از پیشنهادتون
samira
15 بهمن 90 13:29
vaay che naz shoD ajijam. mosaferat khosh begzare soorena joonam!movazebe khodet bash


مرسی خاله جون
جاتون خالی بود کلی بازی کردم
نگین مامان رادین
15 بهمن 90 21:51
سفر بی خطر خوش بگزره ناز نازی،مامانی رو اذیت نکنی یا پسملی ناز


مرسی خاله جون
چچچچچچشم