سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 5 روز سن داره

سورنا توپولی

پسر مامان

1390/5/8 19:17
نویسنده : یاسمین
699 بازدید
اشتراک گذاری

سلام به همه ی دوستای گل خودم و سورنای مامانفرشته

امیدوارم همیشه سالم و خوش باشیدلبخند

من امروز اومدم بگم که ما دیشب مهمون داشتیم (صدی،آرش،میترا،علی،مونا خواهر آرش،فرشید و ایمان برادرای علی) و واقعا جای عباس خالی بود وقتی نیست واقعا جای خالیش پیش بچه ها حس میشه

بگذریم.....

دیشب سورنا همه رو سورپرایز کرداز خود راضی

وقتی بهش میگفتیم دست بزن دست میزدتعجب

من پریروز دیدم که دست دست میکنه آخه قبلا باهاش این بازی رو میکردم ولی فکر نمی کردم که یادش باشه

همینجوری بهش گفتم سورنا مامانی دست بزن و دستاشو خودم آوردم بالا که دیدم شروع کرد به دست زدنتشویق

تند تند دست میزد و سرشو تکون میدادتشویق

ای خدا جون اون دستای توپولیشو تند تند تکون میداد و میرقصیدتشویقدلقک

من یه پسره رقاص دارم و خیلیم از پسرای رقاص خوشم میات چشمک

بچه ها کلی کیف کردن باهاش با همه بازی میکرد پسرم

ای خدا جون عاشقشمقلبماچ

آخر شب هم همگی رفتیم پارک و یه خورده سورنا رو سوار تاب کردیم البته با باباش با هم سوار شدندهورا

بعد هم اومدیم خونه سورنا جونم رو پای باباش خوابش بردخواب

خب من الان میخوام چند تا از عکسای سورنا رو واستون بزارم

اینم عکس دست و پای سورنای منپا

دست

و اینجا سورنا اول داشت دست میزد

دستی

وبعد وقتی دید من نگاش میکنم خودشو واسم لوس کرد

دستی

بعد هم همینجوری به من نگاه میکرد

لوس

بعد هم طبق معمول دستشو کرد تو گوشش

گوش

من دعواش کردم که دستتو در بیار از تو گوشت اونوقت اینجوری مودب به من نگاه میکرد آخه گوشاشو زخم میکنه

دعوا

بعد که من دیدم ناراحت شده بوسش کردم و نازش کردم و اون دوباره شروع کرد به دست زدن و جیغ زدن و بازی کردن

آشتی

ای خدا جون که چه پسر نازی دارم من

تازگیا هم که با روروئکش به کل خونه سرک میکشه و فضولی میکنه و به همه چیز دست میزنه وقتی به چیزی دست میزنه حتما می اندازتش پایین و پرتش میکنه و به ما نگاه میکنه و میخنده و محکم میزنه روی روروئکش و صدای زنگاشو در میاره

اینجوری یعنی ذوق می کنه

من دیگه میرم سورنا از خواب بیدار شده

مرسی دوست جونا از اینکه به من سر میزنیدلبخند

همه تونو دوست داریم (من و سورنا)بغلقلب

فعلا بای بایبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (3)

مامان هلیا
9 مرداد 90 18:10
چه دخمل نانازی وبتم خیلی قشنگه میبوسمت عزیزم.مرسی که به ما سر زدی


آخه من پسرم خاله جون منم میبوسمتون
مامان هلیا
9 مرداد 90 18:17
من اشتباهی فکر کردم دخملی.اقا پسر قند عسل.حالا لابد کلی میخندید.اخه بچه ها تا هنوز بزرگ نشدن و شکل اصلیشون رو بدست نیاوردن یکمی شبیه همدیگه هستن اگه عکسای 6 یا 7ماهگی دختر منو ببینید شبیه پسرهاست.منم زیاد دقت به نوشته ها نکردم اول عکسای خوشگلتو دیدم.


اشکال نداره خاله جون خیلیا تا حالا اینو گفتن بهم
مرسی از اینکه شما هم به من سر زدین
مامان آروین
9 مرداد 90 20:33
سلام سورنا جون دست مامان جونت درد نکنه چه عکسای خوشگلی از گذاشته خیلی جیگری دوست دارم


سلام خاله جون مرسی لطف دارید شما منم شما و پسر جیگرتونو دوست دارم