سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 6 ماه و 10 روز سن داره

سورنا توپولی

خونه ی عمو علی و خاله میترا

1390/5/4 15:50
نویسنده : یاسمین
6,994 بازدید
اشتراک گذاری

ما دیشب رفته بودیم خونه ی عمو علی و خاله میترالبخند

چون داداش های عمو علی اومده بودند از شیراز

در ضمن خاله مونا هم اومده بود (خواهر عمو آرش) که خیلی هم نی نی ها رو دوست داره دیشب کلی منو بغل کرد بغلو هی منو راه میبرد و می بوسیدماچ

هی می گفت وای یاسی چه پسر نازی داری چقدر بامزه استاز خود راضی

یادته چقدر حاملگیت سخت بود بهش می ارزیده خیلی بامزه است  و ........

دیشب هم خیلی خوش گذشت و کلی حال داد به من ولی بازم از بس سر و صدا زیاد بود من نتونستم بخوابم و باز مجبور شدن منو بزارن توی ماشین و دور بزنیم تا من خوابم بردخواب

ساعت 2 شب بود تقریبا که اومدیم خونه و من تا ساعت 1 ظهر خوابیده بودمخواب

وقتی از خواب بیدار شدم مامانم جای منو عوض کرد و بعد به من سوپ ماهی که درست کرده بود واسم رو بهم داد ولی من اصلا دوست نداشتم قهر

و بعد از چند تا قاشق دیگه اصلا  نخوردم واسه همینم مامانی به من شیر و بیسکوییت دادخوشمزه

بعد هم من که خیلی خوابم میومد با بابا کامبیزم رفتم خوابیدمخواب

و همین الان از خواب بیدار شدم و چون سر حال نیستم دارن با من بازی می کنن تا سر حال بشم دلقک

خاله یلدا هم داره واسم آهنگ تو ای پری کجایی رو می خونهخیال باطل

و احتمال 90 درصد امشب دایی شاهین داره بر میگرده شیرازگریه

خب دیگه من مامانم رو می خوام باید بیات پیشم پس فعلا بای بای دوستای گلمبای بای

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

ebrahim
1 مهر 90 21:34
عکس خانوادگی بگذارید
khale eliiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiiii
27 مهر 90 16:09
salam azizam dorena joni khobi golam koli delam barat tang shodeh jijaram zod biya aaaaaaaaaaaaaaaaaaaa


سلام خاله جونی من خوبم شما خوبین؟چشم میام حتما این سری که نشد ببینمتون منم دلم واستون تنگ شده
منم بوووووس