سورناسورنا، تا این لحظه: 13 سال و 5 ماه و 19 روز سن داره

سورنا توپولی

بالاخره بارون اومد

1391/9/2 1:05
نویسنده : یاسمین
1,082 بازدید
اشتراک گذاری

سلام سلام

من امروز حالم خیلی خوبه

چرا؟

خب چون از دیشب تا حالا داره بارونه بیستی میات که بیا و ببین

خیییییییییلی خوشحالم چون بالاخره هوا تمیز میشه و از این سرما خوردگی های لعنتی راحت میشیم

من که چند روزه بد جور سرما خوردم ولی خدا رو شکر سورنا جونیم خوبه

دیشب رفته بودیم بیرون یه هوایی بخوریم و از این خونه موندنهای هفتگی و خسته کننده بیرون بیایم که بابا کامبیز گفت بیرون شام بخوریم یه جای تازه تو لامرد باز شده بریم ببینیم غذاش چجوریه

وقتی رسیدیم باورم نشد ساختمون و رستورانه به این قشنگی تو لامرد می بینم خیلی خشگل بود و معلوم بود که طرف حسابی براش سرمایه گذاری کرده و واقعا شیک بود غذاش هم بد نبود

بماند که سورنا کلی پدرم رو در آورد و با این جای نمک و آویشن کلی سر و صداراه انداخت و اذیت کرد آخرشم درست و حسابی شام نخوردرستوران

بابایی هم گفت یاسی خانوم من شما رو آوردم بیرون که حال و هوات عوض شه نه اینکه بیای اینجا هم حرص بخوری قلب

منم این شکلی بودم عصبانی

بعد این شکلی شدمخجالت

بعد بابا به سورنا گفت بریم یه کم با امید بازی کن

من خرید سوپر مارکت هم داشتم اول رفتیم خرید کنیم من یه چرخ دستی برداشتم و بابایی و سورنا هم یه دونه

بعد از ربع ساعت که دیدمشون میبینم سبدشون رو پر کردن از پفکهای مختلف بعد بابا میگه سورنا از هر قفسه یه پفک برداشته رنگهای مختلف و از هرسایزی یه دونه برداشته

منم اجازه ندادم بگیرن و در نهایت فقط یه دونه رو خریدن که اونم آخر شب باعث دردسر شد برامون

بالاخره رفتیم کلی با امید جونی بازی کرد پسرم ولی وقتی امید اومد پیش من و من یه کم باهاش بازی کردم و گفت تو خاله یاسیه منی دیگه اون روی سورنا در اومد و شروع کرد به گریه و جیغ که مامان یاسی ماله منه و امید رو میزد که پیش مامانم نیا بعد هم گفت بابا جون بریم ماشین و ما رو بلند کرد آورد خونه

اصلا باورم نمیشد که داره برای نگه داشتن من اینکارا رو می کنه

خونه هم که اومدیم کلی گریه و ناله و جیغ کشید که پفک می خوام

منم گفتم هم آخر شبه و هم اینکه خوب نیست براش ندادم بهش بعد از نیم ساعت که همچنان گریه میکردتعجب گفتم نه بعد فکر میکنه با گریه هرچیزی که بخوات بدست میاره

بعد دیدم داره حالش بد میشه دیگه و صداش در نمیات و به هق هق افتاده دیدم نه انگار جواب نمیده و لج کرده و الانه که همسایه ها بیان در خونمون که دهنه بچه تون رو ببندید

دیگه ترسیدم و با کلی اخم و بد اخلاقی بهش دادم بخوره و تا گرفت بلافاصله گریه اش تموم شدتعجب

به روی خودش هم نمیاورد که من هرچی خواسته بودم باهاش حرف بزنم اصلا گوش نکرده بود و فقط جیغ کشیده بودعصبانی

و نهایتا با این اولتیماتوم من تموم شد که دیگه هیچ کس حق نداره تو این خونه پفک بیاره و بخوره

(البته بجز خودم آخه از شما چه پنهون این پفک دوست داشتنه سورنا مثل خودم شده من حاضرم یه وعده غذا نخورم بجاش پفک بخورمنیشخند خب تقصیره منم نیست مامانم وقتی سر من حامله بوده فقط پفک هوس میکرده و می خورده منم شدم عشقه پفکنیشخند)

بالاخره سورنا خان وقتی نصف پفک رو خورد و کلی موزیک ویدیوی کره ای دیده ساعت 2 خوابیده

من نمیدونم والا تمام بچه های دنیا برنامه کودک دوست دارن پسره من بدون دیدن این موزیک ویدیو های کره ای نمیشه آرومش کرد علاقه ی عجیبی بهشون داره شاید چون رنگی رنگیه نمی دونم والا شایدم چون مامانش همیشه داره سریال کره ای میبینه اینجوریه

خب من برم دیگه منای عزیزم اومده ناخنهام رو درست کنه

پس فعلا بای بایبای بای

پس نوشت 1:این پست ماله دیروزه ولی من هرچی سعی کردم بزارمش بینش صد دفعه کار پیش اومد و بالاخره امروز موفق شدم بزارمش تو وب.

پس نوشت 2:دیشب هم رفتیم برای خرید چون 5شنبه مهمونای عزیزمو میان اما منا و عباس زنگ زدن که خریدتون رو بزارید برای فردا و بیاید خونه ی ما دور هم باشیم و ما هم همینکارو کردیم.

پس نوشت 3:یه قرنه می خوام یه سری عکس هست رو بزارم ولی هنوز قسمت نشده انشالا خدا عنایت کنه و همتی به من بده تا عکسا رو بزارمنیشخند

پس نوشت 4:برای مامان من دعا کنید تا زودتر با غمه مادرش کنار بیات خیلی گناه داره آروم نمیشهناراحتدل شکستهگریه

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

مامان آروین
1 آذر 91 19:34
سلام به سورنای خوشگل و ناز و مامانی مهربونش
دوست عزیزم ایشالا که هر چه زودتر حالتون خوب شه
قربون پسر ناز و دوست داشتنی برم یه عالمه بوسسسسسس برا سورنا جون


سلام عزیزم
ممنونم گلم
خدا نکنه خاله جونی
سورنا هم بووووووووووووووووس
نی نی گوگولی (نازی )
3 آذر 91 18:21
این بارون بد داره میره رو اعصابببببببببببببم من میخوام برم بیرون خو آخه شب تاسوعاست سورنا جونم خب به خودت رفته مثه خودمون کرهای دوستههههه دیگه پفکم که دوووووس داره باز مثه خودمون عسسسیسم


جدا؟خوبه که قدر بدون خب عزیزم
آره دیگه دقیقا مثل خودمون شده
مادر کوثر
6 آذر 91 12:49
سلام عزیزم
الهی من فدای مامانی پفک خور و نی نیه پفک دوست
سورنای عشقه مامانی رو ببوس
امیدوارم همیشه زندگیتون توام با شادی باشه


سلام گلم
خدا نکنه دوستم ایشالا همیشه سالم باشی با کوثر جیگرم
ممنون خاله جونی
مرسی گلم ایشالا برای شما هم همینجور ایشالا همیشه شادی یاشه
مادر کوثر
6 آذر 91 12:50
سلام دوستم .کوثر تو مسابقه نی نی و محرم ژورنال نفیس شرکت کرده...کدش 52 هست اگه دوست داشتی از روز سه شنبه تا 5 شنبه وقت داری به دخترم و یکی دیگه از نی نی های ناز اونجا رای بدی.
اینم لینکش:
http://2nyaienafis.niniweblog.com/post1412.php
ممنونممممممممممم

سلام عزیزم
حتما میام