سری چهارم عکسهای سفر
سلام به دوستای مهربونم میدونم خیلی دیره اما سریه چهارم عکسای سفر تابستون رو گذاشتم آخه تو این مدت نمیشد در واقع حس و حالم خوب نبود حالا هم خیلی خوب نیستم ام شرایط رو پذیرفتم و دارم باهاش کنار میام می خوام روحیه ام رو بهبود بدم تا پنج شنبه که مامان نسرین گلم می خواد بیاد خوب باشم تا اونم کمتر غصه بخوره قربونش برم عکسا ادامه لطفا خب اول از همه ستاره ی شمال که سمت حسن رود هستش و با نازی جون و رضای عزیزم(دختر دایی و پسر دایی بابا کامبیز)رفته بودیم اینم سورنا با آقا رضای گل اینجا هم پسریه منه که عاشق خاک بازی و شن بازیه و معمولا مامانی اجازه نمیده که این بازیا رو انجام بده (هرچند که از همه...